سؤالی که پرسیده نمی شود؛ شلیک می شود



تا نشان سُمِ اسبت گم کنند /  ترکمانا نعل را وارونه زن گذشت آن زمان که فقط از روی جای پای اسب و نعل آن مسیر حرکت اسب‌سوار را تشخیص می دادند. اگر چنین بود، زدن وارونه نعل بر سُم اسب می‌توانست دنبال‌کنندگان را فریب دهد. ولی چه می‌توان گفت که برخی از نمایندگان یک طیف خاص در اقدامی که پیش از این مسبوق به سابقه نبوده، قصد دارند تا با تکیه زدن بر برخی از مطالبات عمومی و با استفاده از بُرقعِ خیرخواهی عمومی، در قالب طرح سؤال از رئیس جمهور یک گام به پیش بردارند و دوباره دوران نامیمون اقتصادی و سیاسی سال‌های 1384 تا 1392 را بازسازی کنند. آنان با زدن نعل وارونه به زیر سم اسبان خود می‌خواهند پیشرو بودن خود را به نمایش بگذارند، در حالی که پسروی آنها به سوی دوران گذشته روشن‌تر از هر چیز دیگری است. همان طور که در سرمقاله دو روز پیش نیز متذکر شدیم، طرح این پرسش‌ها از آقای رئیس جمهوری از دو حال خارج نیست. یا آنکه هدف آن به چالش کشیدن قوه مجریه و رئیس آن است یا در پی روشنگری درباره مسائل و مشکلات جاری کشور است، به نحوی که مردم نیز در جریان امور قرار گیرند. باید گفت که در هر دو صورت نتیجه منفی خواهد شد.
به این علت روشن که در شرایط کنونی هر سخنی که از سوی هر دو طرف مطرح گردد که به التهاب فضای سیاسی منجر شود، به طور قطع به نفع کشور و حتی نظام و انقلاب نیست. این سؤال اگر در زمانی طرح می‌شد که رادیو و تلویزیون تنها رسانه انحصاری کشور بود، شاید می‌توانست مانع از اثرات تخریبی ادعاهای راست و دروغ شود، ولی اکنون که این رسانه در حضیض خود قرار دارد، چگونه می‌توان انتظار داشت که سخنان و اظهارات دو طرف، چنانچه سازنده باشد بازتاب پیدا کند؟



از سوی دیگر آقای رئیس جمهوری ناچار است که در مواجهه با ادعاها و اتهامات به مسائلی استناد کند که در شرایط معمول و بدون مورد پرسش واقع شدن و به درستی از ذکر آنها اجتناب می‌کند.  ولی بعید است که در جریان سؤال از رئیس جمهوری وی در پاسخ تن به سکوت دهد. هر نوع سکوتی به منزله پذیرش اتهامات و ناتوانی‌ها است و این قطعاً به نفع مدیریت اجرایی و کل کشور نیست و اگر هم سخن بگوید، باز هم چاره‌ای جز آنکه شکاف جدیدی در میان اجزای مدیریت کشور ایجاد شود، نیست که این نیز به نفع کشور نخواهد بود. بنابراین روشن است که طراحان سؤال نیز به وضوح این را می‌دانند و به تبعات چنین پرسش و پاسخی آگاه هستند. پس چرا نعل وارونه می‌زنند و خود را خدمتگزار مردم و صدای مطالبات آنان معرفی می‌کنند؟  یک پاسخ برای رفتار این جماعت وجود دارد و آن این است که گمان می‌کنند فرصت مناسبی پیدا کرده‌اند تا دوباره به متن جامعه بازگردند. آنان که به دلیل حمایت از دولت در دوره احمدی‌نژاد، بشدت به حاشیه رانده شدند و احتمال کمی برای بازگشت به صحنه آنها داده می‌شد، اکنون و به صورت اقتضایی و شاید غریزی گمان کرده‌اند که زمان مناسب برای بازگشت به صحنه و پوشاندن و محو خطاهای گذشته فراهم شده است. ولی این تحلیل و برداشت، به طور قطع نادرست است. زیرا بخشی از کسانی که معترض وضع موجود هستند و آماده شنیدن و بازتاب دادن نقاط ضعف و نارسایی‌های درست و نادرست هستند، اسب خود را برای سواری دادن به این نمایندگان زین نمی‌کنند. آنان سال‌ها است که از این جماعت عبور کرده‌اند و اگر هم به آنان سواری دهند، به طور قطع نعل خود را وارونه نمی‌زنند، آنان خیلی خوب می‌دانند که کجا می‌روند و دوست هم دارند دیگران بدانند که در حال رفتن به کجا هستند؟
نکته دیگری که در سؤال از رئیس جمهوری مستتر است، نتیجه عملی آن است. همه می‌دانیم که در پرسش و پاسخ‌های این‌چنینی حدی از اغراق و اتهام‌های متقابل وجود دارد که به طور قطع منجر به تفاهم و اقناع نمی‌شود. نه تنها طرفین اقناع نمی‌شوند، بلکه کدورت و نفرت بیشتری ایجاد و این کدورت به متن جامعه نیز منتقل می‌گردد، بدون اینکه هیچ مسأله‌ای حل شود. در واقع همان طور که آقای روحانی نیز در نامه خود نوشته‌اند، این گونه پرسش و پاسخ‌ها باید در فضای آرام و نه ملتهب و پرتنش طرح شود. در فضای کنونی، هر نوع پرسشی بیش از آنکه معطوف به رفع ابهام و آگاهی‌بخشی باشد، با هدف تقابل عمل می‌کند. بهتر است بگوییم که اکنون هیچ پرسشی طرح نمی‌شود، بلکه همه پرسش‌ها شلیک می‌شوند.