بهاء الدین خرمشاهی: نگرانی از افت تیراژ کتاب به زیر 1000

گفت‌وگو با استاد بهاءالدین خرمشاهی بسیار لذت‌بخش است؛ بسیار صمیمی سخن می‌گوید و از بیان کلمات و عبارات پیچیده خودداری می کند؛ در حالی که می‌تواند از این کلمات، در جای خودش، به خوبی بهره ببرد. این موضوع را ده‌ها نوشته و ترجمه او نشان می‌دهد که امروزه در اختیار همه فرهنگ دوستان است. او اعتقاد دارد که ترجمه‌های جدید، نسبت به ترجمه استادان این فن در نیم قرن قبل، درخشان‌تر نیست. با این حال، استاد کیفیت خوب ترجمه برخی از مترجمان جوان را انکار نمی‌کند و حتی معتقد است، از برخی جوانان، چیزهای جدیدی را فرا گرفته است. اوضمن گفت‌وگو، اشاره‌ای هم به دوران جوانی‌اش می‌کند؛ از دوران پر شوری که آن را صرف آموختن و نوشتن کرده؛ از روزهای عاشورا و شعرهایی که در این ایام گفته است: «روزهای عاشورا، سعی می‌کردم کار نکنم؛ صبح که می‌شد، با بچه‌ها زیارت عاشورا و دیگر ادعیه مفاتیح‌الجنان را می‌خواندیم؛ از مقتل‌ها و تذکره‌ها ... این روزها آثار خوبی در این زمینه کشف و تألیف شده است؛ شاید زمان ما به این اندازه نبود. جوان بودم و شور شاعری در سر ... عشقی که نسبت به اباعبدا...(ع) داشتم، به من جرئت داد که با 12 بند جدید، به استقبال ترجیع‌بند مشهور محتشم کاشانی بروم ... سی، چهل سال بعد این شعر چاپ شد.» استاد خرمشاهی جوان ترها را به تمرین سفارش می‌کند؛ به مشق کردن از روی دست بزرگان. او از آمار 200 تا 500 تایی شمارگان برخی از کتاب‌ها، گِلِه می‌کند و آن را شایسته مردمی با هزاران سال سابقه دانش و فرهنگ نمی‌داند. استاد معتقد است که فضای مجازی و انتشار کتاب‌ها به صورت الکترونیک، لطمه‌هایی به صنعت نشر وارد کرده است که باید توسط مسئولان امر مورد توجه قرار بگیرد و از میراث مکتوب، پاسداری شود. آن‌چه در پی می‌آید، بخش دوم گفت‌وگوی خراسان با این استاد نامدار است.
به اعتقاد شما، آیا ترجمه‌های امروزی به زبان فارسی، درخشندگی و ساختار مطلوب برخی کارهای قدیمی را دارد؟ آیا در این زمینه، رشد و پیشرفت داشته‌ایم؟
آثار تألیفی و ترجمه در سال‌های اخیر، نسبت به گذشته درخشان‌تر نیست. به هر حال، در هر کاری که دست در آن زیاد شود، درخشندگی کاهش می‌یابد. قبلاً هم اشاره کردم که نیم قرن پیش، ما با 50 مترجم آشنایی داشتیم، آثارشان را می‌خواندیم و از روی آثار آن‌ها، ترجمه کردن را می‌آموختیم و مشق می‌کردیم و با همین روش، چم و خم کار را یاد می‌گرفتیم. به اعتقاد من، تطبیق دادن ترجمه بزرگان با اصل اثر، می‌تواند نقش مهمی در فراگیری ترجمه داشته باشد. مثلاً از کتاب «ناتور دشت»، ترجمه بسیار خوبی توسط آقای کریمی انجام شده که ترجمه خوبی است و نشان می‌دهد مرد فاضلی آن را ترجمه کرده است. امروز، نه این‌که بگویم نیست؛ اما ترجمه‌های خوب از آثار برجسته ادبی و علوم انسانی، کمتر از قبل به چشم می‌آید. از همین کتاب «ناتور دشت»، به زبان اصلی، بیش از 60 میلیون نسخه چاپ شد که در مقایسه با شمارگان 200 یا 500 تایی برخی کتاب‌های ما، بسیار شگفت‌انگیز است.
این روزها، گسترش استفاده از فضای مجازی، رکودی در عرصه صنعت نشر و کتاب خوانی ایجاد کرده است. نظر شما در این باره چیست؟


این روزها شرایط تغییر کرده است. بر خلاف دوران ما، وقتی فکر افراد خسته می‌شود، ترجیح می‌دهند فیلم نگاه کنند. اصلاً نگاه کردن برخی فیلم‌ها و سریال‌ها رسم است و اگر نبینید، با چشم دیگری به شما نگاه می‌کنند! خب، این با شرایط گذشته بسیار متفاوت است. یادم می‌آید وقتی ساعت چهار بعدازظهر کارم تمام می‌شد، آن‌قدر به مطالعه علاقه داشتم که در همان محیط کار می‌نشستم و می‌خواندم و کار می‌کردم و وقتی به خودم می‌آمدم که سرایدار اداره، درها را قفل و چراغ‌ها را خاموش کرده بود و آن‌وقت، با چه مرارتی که البته خالی از طنز هم نبود، از محبسی که در آن زندانی شده بودم، رهایی می‌یافتم.
 به هر حال، توسعه فضای مجازی، روی علاقه مردم به مطالعه تأثیر گذاشته است و مسئولان امر، باید فکری بکنند. به اعتقاد من، باید ساز و کار مشخصی برای حفظ کتاب فروشی‌های سنتی طراحی و اجرا شود تا در این شرایط که شاهد رشد فعالیت در فضای مجازی هستیم، بتواند صنعت نشر را سرپا نگه دارد.
علاقه‌مندان به آثار شما، چند وقت دیگر باید در انتظار کار جدیدتان باشند؟
انتظارشان خیلی طولانی نمی‌شود؛ به زودی کتابی از من با عنوان «دانشنامه حافظ و حافظ‌پژوهی» چاپ خواهد شد و در اختیار علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.