محمدعلی وکیلی اعتراف‏های دیرهنگام !

سیدعزت‌الله ضرغامی: ما انقلابی‌های دهه ۴۰ هنوز فکر می‌کنیم با همان ادبیات و روش‌های کهنه می‌توانیم روی نسل جدید اثر بگذاریم.
بسیاری از رویه‌هایی که برای حفظ اصول به کار گرفته‌ایم یا غلط و نادرست بوده و یا حداقل در این دوره بلا اثر و کلیشه شده است... باید تغییر کنیم و الا تغییرمان می‌دهند...
جملات بالا، توئیت مهندس عزت‌الله ضرغامی ریاست اسبق سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی است. او از اصولگرایان متنفذ و فعال در حوزه سیاسی است. اکنون به صراحت از تغییراتِ اجتماعیِ مردم ایران می‌گوید و معتقد است که بسیاری از روش‏ها و رویه‏های ما یا غلط است و یا در گذر زمان از کارکرد افتاده است. لذا می‌گوید یا باید تغییر کنیم و یا اینکه تغییرمان می‌دهند. این سخنان، بسیار درست و سنجیده است. جای خوشحالی است کسی که سال‌ها ریاست بر صداوسیما را با همان روش‌های کهنه و رویه‌های مردم‌ناپسند اداره کرد و گوشش هم بدهکارِ هیچ نقد و اعتراضی نبود، اکنون به صراحت از تغییر این رویه‌ها دفاع می‌کند. این تغییر رویه در اندیشه آقای ضرغامی، هرچند دیرهنگام، اما ضروری بود. ما راهی نداریم جز اینکه همه بر سرِ تغییرِ رویه‌های مخرب متفق شویم؛ حتی در سطوحِ کارگزارانِ و پایه‌گذارانِ این روش‌ها.
نصف مصائب اصلاح طلبان این بود که با امثال آقای ضرغامی بر سرِ اینکه مدل‌های کهنه و ناکارآمد دیگر خریدار ندارد، مفاهمه کنیم. هرچه جهد کردیم و جان کَندیم نتوانستیم در دوران مدیریتِ ایشان، با او توافق کنیم که انقلابی‌گری لزوماً به معنای جزم و جمود بر الگوهای کهنه حکومتداری نیست. حتی تا همین اواخر بر سرِ اینکه ایشان در این دریافت با ما شریک شوند که صداوسیما باید ملّی اداره شود نه جناحی، چه کوشش‌های بی‌حاصلی که نکردیم!


به‌طور کلی این از رازهای قدرت در ایران است که آدمی تا بر سریر آن نشسته‌ است ذره‌ای به روش‌ها و رویه‌ها شک نمی‌کند اما بیرون از آن، به‌ناگاه آفتاب بر تاریکخانه‌ها می‌تابد و منورالفکر می‌شود!
با این حال باید به استقبال این تجدیدنظرها رفت. ملت حتماً از اشتباهِ کسی که خود را اصلاح کند درمی‌گذرد. حتماً مهندس ضرغامی برای ویترین‌های تبلیغاتی این جملات را ادا نکرده‌اند و حتماً ایشان لوازمِ حرف خود را می‌دانند و موانع آن را هم می‌شناسند. حتماً می‌دانند که تغییر در پاره‌ای از رویه‌ها مستلزم تجدیدنظر در بسیاری از سیاست‌هایی است که به اشتباه به‌عنوان اصول معرفی شده‌اند. می‌دانند چه کاسبانی از ورای روندهای غلط متولد شده‌اند و چه نیرویی صرفِ حفظِ همین روندها می‌کنند. حتماً می‌دانند که چه فرهنگی در پرتوِ روش‌ها و رویه‌های غلطِ حکومتداری تولید شده، و این فرهنگ چگونه از تغییرناپذیریِ وضعِ موجود محافظت می‌کند. مگر تغییر رفتار ایشان در دوران مدیریتشان، ممکن شد؟ همان موانع هنوز درکارند. یک روز مهندس ضرغامی را می‌راندند و امروز اخلاف او را. لذا باید فکری به‌حالِ موانع کرد!
مشکل اینجاست که ملت حتی به تعبیر ضرغامی، تغییرمان داد اما همچنان تغییر نکردیم. ملت وقتی در انتخابات‌ یک رویکرد را پس می‌زنند و رویکرد دیگر را برمی‌کشند به‌این معنا است که ما را تغییر می‌دهند؛ اما آیا تغییر کردیم؟!